کد مطلب: ۲۹۲۸
تعداد بازدید: ۹۶۰
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۴
معاد - عالم برزخ| ۱۲
امام صادق(ع) فرمود: در عالم قبر، از نماز و زكات و حج و روزه و ولایت و محبّت میّت با ما خاندان رسالت، سؤال می‌کنند، مقام ولایت (که به صورتی) در جانب قبر قرار دارد، به نماز و حج و روزه و زکات می‌گوید: «اگر در شما نقص وجود دارد، من آن نقص را تکمیل می‌کنم».
بهره‌گیری اموات از اعمال نیک خود
در منزلگاه خطیر عالم برزخ، آنچه موجب نجات انسان است، اعمال نیک است که خود در دنیا به‌ جا آورده و یا دیگران در رابطه با او انجام داده‌اند.
بر همین اساس، امام صادق(ع) فرمود: هنگامی ‌که جنازه‌ی انسان مؤمن را میان قبر می‌گذارند، نماز او در جانب راست او قرار می‌گیرد و زکات او در جانب چپ او می‌ایستد، و احسانش، بر او سایه می‌افکند، و صبر و استقامت او در نقطه‌ای دور از آن‌ها، قرار می‌گیرد؛ آنگاه صبر، به نماز و زكات و احسان می‌گوید:
«دُونَكُمْ صَاحِبَكُمْ فَإِنْ عَجَزْتُمْ عَنْهُ فَأَنَا دُونَهُ»
«مواظب رفیق خود باشید، اگر (در نجات او) درمانده شدید، من حاضرم».[1]
ابوبصیر از امام باقر یا امام صادق(ع) نقل می‌کند که فرمود: هنگامی ‌که جنازه‌ی مؤمن را میان قبر می‌گذارند، شش صورت زیبا با او وارد قبر می‌گردند، یکی از آن‌ها در جانب راست او دیگری در جانب چپ، سومی روبروی صورت او، چهارمی در پشت سر، پنجمی کنار پای او و یکی از آن‌ها (ششمی) که از همه زیباتر است در بالای سرش می‌ایستد... (و به ‌این‌ ترتیب از صاحبشان پاسداری می‌کنند)
آن که از همه زیباتر است از پنج صورت دیگر می‌پرسد، خدا به شما جزای خیر دهد، شما کیستید؟
آن که در جانب راست میّت قرار دارد، می‌گوید: من نماز هستم.
آن که در جانب چپ او است، می‌گوید: من زکات هستم.
آن که روبروی او است، می‌گوید: من روزه هستم.
آن که در پشت سر او است، می‌گوید: من حج و عمره هستم.
آن که در کنار پایش ایستاده، می‌گوید: من نیکی‌های او هستم که به برادران دینی خود نمود.
سپس آن پنج صورت، از آن صورت نورانی‌تر از همه، می‌پرسند:
«تو کیستی که از همه‌ی ما زیباتر و خوشبوتر هستی؟»
او در پاسخ می‌گوید:
«أَنَا اَلْوَلاَيَةُ لآِلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ»
«من ولایت آل محمّد(ص) هستم».[2]
نیز امام صادق(ع) فرمود: در عالم قبر، از نماز و زكات و حج و روزه و ولایت و محبّت میّت با ما خاندان رسالت، سؤال می‌کنند، مقام ولایت (که به صورتی) در جانب قبر قرار دارد، به نماز و حج و روزه و زکات می‌گوید: «اگر در شما نقص وجود دارد، من آن نقص را تکمیل می‌کنم».[3]
بنابراین یگانه چیزی که در عالم قبر، به داد انسان می‌رسد و موجب نجات و دلگرمی او می‌شود، اعمال نیک است، چنان که امام علی(ع) فرمود:
همانا هر مسلمانی، دارای سه دوست است: ۱. یکی از آن‌ها می‌گوید: من تا هنگام مرگ با تو می‌باشدم و آن «مال او» است ۲. و یکی از آن‌ها می‌گوید: من تا کنار قبر، دوست تو می‌باشم، و آن «فرزندان او» می‌باشند ۳. ولی یکی از آن‌ها می‌گوید:
«أَنَا مَعَكَ حَيّاً وَ مَيِّتاً»
«من در زندگی و مرگ، همواره همراه تو هستم.»
و آن، «عمل او» است.[4] در اینجا نقل این حکایت مناسب است:
می‌گویند: ملّانصرالدین از قبرستانی عبور می‌کرد، با خود گفت خوب است خود را به مردن بزنم و وارد قبری شوم تا ببینم در قبر چه خبر است. قبری شکافته شده بود، ملّا به درون آن رفت و دراز به دراز خوابید و خود را به مردن زد.
از قضا چند سواره که بر قاطر سوار بودند، از کنار آن قبرستان عبور می‌کردند، ملّا در میان قبر، صدای پای اسب‌ها را شنید، خیال کرد، دو فرشته‌ای نکیر و منکر می‌باشدند که به ‌طرف او می‌آیند، وحشت کرد و از میان قبر بیرون آمد. بیرون آمدن او از گودال قبر باعث رمیدن قاطرها شد، طوری که بعضی از سواران به زمین افتادند و مجروح شدند، سپس به سراغ ملا آمدند و کتک مفصّلی به او زدند که چرا باعث رمیدن قاطرها شده است.
ملّا غمگین به خانه بازگشت، همسرش پرسید: چرا لباست پاره شده و مجروح و پریشان هستی؟
ملّانصرالدین ماجرای رفتن خود به قبر و عالم مردگان را برای همسرش نقل کرد.
پس ‌از آن که ملّا آرام گرفت، همسرش پرسید: حالا بگو بدانم از قبر چه خبر؟
ملّا گفت: «اگر قاطر کسی را رم ندهی، کسی به تو کاری ندارد!!»
در پایان این مقال به حدیث جالب زیر توجّه کنید؛ رسول گرامی اسلام(ص) فرمود:
«هفت چیز است که ثواب و پاداش آن، بعد از مرگ انسان، برای او نوشته می‌شود:
۱- درختی که آن را کاشته است (و مردم از میوه‌ی آن بهره‌مند می‌شوند).
۲- چاهی که حفر کرده است (و مردم از آب آن بهره‌مند می‌گردند).
 ٣- نهری که برای جریان آب ساخته است.
 ۴- مسجدی را که بنا نموده است.
 ۵- قرآنی که با خط خود نوشته است.
 ۶- علمی که به ‌جای گذاشته است.
 ۷- فرزند صالحی که به ‌جای گذاشته و برای او بعد از مرگش، استغفار و طلب آمرزش می‌کند.[5]
ناگفته نماند: همان‌گونه که انسانی که از دنیا رفته، از اعمال نیک خود، در عالم برزخ بهره‌مند می‌شود، آثار بد اعمال ناشایست او نیز در عالم برزخ به او رسیده و او را رنج خواهد داد، چنانکه رسول خدا ضمن گفتاری فرمود:
«... وَ مَنْ سَنَّ سُنَّتُهً سَیِّئَةً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ كانَ عَلَيْهِ وِزْرُهُ وَ مِثْلُ أوْزارِهِمْ مِنْ غَيْرِ اَنْ يَنْقُصَ مِنْ اَوزارِهِم شَيْئاً»
«و کسی که سنّت (و هرگونه برنامه‌ی) بدی، پدید آورد و پس از مرگش به آن سنّت بد عمل شود، اثر بد آن سنّت و آثار بد عمل‌کنندگان به آن سنّت به او می‌رسد، بی‌آن که از آثار بد عاملین، چیزی در مورد خودشان کاسته شود».[6]
 
پاداش‌های اهدائی به میت
و نیز باید توجّه داشت که: انجام کارهای نیک، مانند؛ حج، صدقه، روزه و... به نیابت از میّت، موجب پاداش‌هایی است که در عالم برزخ به او خواهد رسید.
یکی از شاگردان امام صادق(ع) به نام «معاوية بن وهب» می‌گوید: از امام صادق پرسیدم: «بعد از مرگ میّت، چه چیزی عاید او می‌شود؟»
حضرت در پاسخ فرمود:
«يَلْحَقُهُ اَلْحَجُّ عَنْهُ وَ اَلصَّدَقَةُ عَنْهُ وَ اَلصَّوْمُ عَنْهُ»
«حج و صدقه و روزه، به نیابت از او، به او واصل می‌شود.»[7]
حضرت رضا(ع) فرمود: «هیچ مؤمنی نیست که زیارت قبر مؤمنی کند و هفت ‌باره سوره «إنا اَنزَلنَاهُ» را بر او بخواند، مگر این که خدا او و صاحب قبر را می‌آمرزد.[8]
رسول اکرم(ص) فرمود:
«اِنَّ هَدايَا الأحْياءُ لِلاَمْواتِ اَلدُّعاءُ والاِسْتِغْفارُ»
«همانا هدیه‌های زنده‌ها برای مردگان، دعا و استغفار است.»[9]
 گویند، امیری در خراسان از دنیا رفت، پسرش او را در خواب دید و به او گفت: «ای امیر!».
پدر: «به من نگو امیر، زیرا امارت و ریاست من از دست رفت، بلکه به من بگو، اسیر! ای فرزند مهربانم! هر زمان غذا خوردی به ما نیز غذا برسان، این‌گونه که اندکی از آن غذا را با این قصد که ثوابش به ما برسد، پیش سگ و گربه بینداز، که من خیلی به این پاداش‌ها نیازمندم!».[10]
 
ارتباط و انس امام علی(ع)  با مردگان
درباره‌ی ارتباط اموات در عالم برزخ با دنیا، و ارتباط زنده‌ها با آن‌ها، سخن بسیار است و ما نمونه‌هایی از این ارتباط را در فصل پنجم این کتاب، در ضمن داستان‌هایی آورده‌ایم، در اینجا به داستان زیر توجّه کنید:
«حَبّه عُرَنی» که از یاران مخصوص امام علی(ع) بود می‌گوید: من در حضور امام علی(ع) در کوفه بودم، با آن حضرت به پشت کوفه (نجف اشرف) رهسپار شدیم، آن حضرت در «وادی‌السّلام» توقف کرد، دیدم آن حضرت در حالتی است که گویا با اقوامی، ارتباط برقرار نموده و با آن‌ها گفتگو می‌کند، من به پیروی از او ایستاده بودم، تا اینکه خسته شدم و نشستم، به‌قدری که ملول و کوفته گشتم و بار دیگر ایستادم، باز خسته شدم و بازنشستم به‌ قدری که ملول و کوفته شدم، امام علی(ع)  همچنان ایستاده بود (و با افرادی نامریی گفتگو می‌کرد)، برخاستم و ایستادم و روپوش خود را جمع کردم و عرض کردم: «ای امیرمؤمنان! دلم به حال شما که آن‌ قدر ایستادن شما به طول کشید، می‌سوزد، آخر ساعتی استراحت کنید»، سپس ردای خود را روی زمین پهن کردم تا آن حضرت روی آن بنشیند.
امام علی(ع)  فرمود:
«يَا حَبَّةُ إِنْ هُوَ إِلَّا مُحَادَثَةُ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤَانَسَتِهِ»
«ای حبّه! این ایستادن طولانی نبود مگر به خاطر گفتگو با مؤمنی و انس با او».
عرض کردم: «ای امیرمؤمنان! آیا مردگان نیز گفتگو و انس دارند؟»
فرمود: «آری، اگر پرده از جلو چشم تو برداشته شود، آن‌ها را می‌بینی که با عمامه‌ی خود یا چیز دیگری، پشت و ساقه‌های پای خود را به هم‌ بسته و حلقه ‌حلقه نشسته و با همدیگر گفتگو می‌نمایند.»
عرض کردم: «آیا آن‌ها ارواح  هستند یا اجسام؟»
فرمود: آن‌ها ارواح هستند و هیچ مؤمنی در زمینی از زمین‌های دنیا نمی‌میرد، مگر این که به روح او گفته می‌شود که به «وادی‌السّلام، بپیوندد» آنگاه فرمود:
«وَ إِنَّهَا لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ»
«همانا، وادی‌السّلام سرزمینی از سرزمین بهشت عدن است».[11]
 
ارتباط عارفی وارسته، در وادی‌السّلام
مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمّدتقی آملی[12] نقل کرد:
من در نجف اشرف، مدّت‌ها می‌دیدم که مرحوم میرزاعلی آقا قاضی، دو سه ساعت در قبرستان «وادی‌السلام» می‌نشینند، با خود می‌گفتم: انسان باید زیارت کند و با قرائت فاتحه‌ای، روح مردگان را شاد کند و برگردد، کارهای لازم‌تر هم هست که باید به آن‌ها پرداخت.
این اشکال در دل من بود، امّا به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمی‌ترین رفیق خود که از شاگردان استاد قاضی طباطبائی، بود نیز نگفتم.
مدّت‌ها گذشت، من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می‌رفتم، تا این که تصمیم گرفتم از نجف اشرف به ایران بازگردم، ولی در مصلحت بودن این سفر، تردید داشتم، این نیّت هم در ذهن من بود و کسی از آن اطلاع نداشت. شبی می‌خواستم بخوابم، در آن اطاق چند کتاب علمی و دینی در زمین بود و طبعاً هنگام خواب، پای من به آن‌ها کشیده می‌شد، با خود می‌گفتم برخیزم و جای خواب خود را تغییر دهم؟ یا نه لازم نیست! زیرا کتاب‌ها درست در مقابل پای من نیست بلکه بالاتر قرار گرفته و این بی‌احترامی به آن‌ها تلقی نمی‌شود، در این گفتگو و تردید، سرانجام بنا را بر این گذاشتم که هتک احترام نیست و خوابیدم.
صبح همان شب به محضر استاد قاضی رفتم و سلام کردم، پس ‌از آن که جواب سلام مرا داد فرمود: «صلاح نیست شما به ایران بروید و پا دراز کردن به ‌سوی کتاب‌ها هم، بی‌احترامی است».
بی‌اختیار شگفت‌زده و هولناک شده و گفتم: «آقا شما از کجا فهمیده‌اید؟ از کجا فهمیده‌اید؟»
در پاسخ فرمود: «از وادی‌السّلام، فهمیده‌ام».[13]
 
خودآزمایی
1- در عالم برزخ، آنچه موجب نجات انسان است، چیست؟
2- پنج چیز را بیان کنید که ثواب و پاداش آن، بعد از مرگ انسان، برای او نوشته می‌شود.
3- رسول اکرم (ص)، هدیه زنده­ها برای مردگان را چه بیان فرمودند؟

پی‌نوشت‌ها
[1] . اصول کافی، ج ۲، ص ۹۰ (باب الصبر، حدیث ۸).

[2] . المحاسن البرقی، ص ۲۸۸ / بحار، ج ۶، ص ۱۳۴.

[3] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲۴۱، /لثالی الاخبار، ج ۵، ص ۳۱ / بحار، ج ۶، ص ۲۶۶.

[4] . معانی الاخبار، ص ۲۳۲.

[5]. مجموعه ورّام، ج ۲، ص ۱۱۰.

[6]. میزان الحکمه، ج ۴، ص ۵۶۶/ نظیر این روایت، روایات متعدّدی در بحار، ج ۶، ص ۲۹۳ و ۲۹۴ آمده است.

[7] . المحاسن البرقی، ص ۷۲ / بحار، ج ۶، ص ۲۹۴.

[8]. محجة البيضاء، ج ۸، ص ۲۹۰.

[9]. همان مدرک، ص ۲۹۱.

[10]. الدين في قصص، ج ۲، ص ۶۳.

[11] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲۴۳.

[12]. فقیه و عارف برجسته، از شاگردان سلسله اول مرحوم آیت الحق حاج میرزاعلی آقا قاضی (استاد علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان) بود.

[13] . معادشناسی، ج ۲، ص ۲۹۶ و ۲۹۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: